پنجاه سال جلوگیری از اکران/ یادداشتی از امیرعباس صباغ.
تهیه کننده فیلم، وزارت فرهنگ و هنر وقت به ریاست مهرداد پهلبد بود که از خروجی نهایی کار راضی نبود و نمایش فقر و سیاهی و روزگار تلخ روستاییانی در روزهای پس از انقلاب سفید و گذار به مدرنیته مورد تائید وزارت فرهنگ و هنر قرار نگرفت و همین دلیل توقیف فیلم شد و به شرط اضافه شدن جمله «داستانی که در این فیلم از نظر تماشاچیان محترم میگذرد، مربوط به چهل سال قبل میباشد.» فیلم اجازه نمایش پیدا کرد. مهرجویی درباره واکنشها به فیلمش می گوید: «دستراستیها میگفتند شما آبروی ایران را با بردهاید و حکومت پهلوی را در حالی که در آستانه ورود به دروازه تمدن جهانی است، فقیر و بدبخت نشان دادهاید. از آن طرف، چپیها به ما حمله میکردند و میگفتند شما که این فیلم را ساختید، چرا نیامدید مثل مارکسیستها طبقه استعمارگر و بورژوا را بکوبید؟ چرا از طبقه کارگر دفاع نکردید؟» بعد از اینکه «گاو» آوازه جهانی پیدا کرد در شرایطی که مشکل نمایش فیلم حل شده بود اما سینمایی حاضر به نمایش فیلم نبود تا مهدی میثاقیه مالک سینما کاپری (بهمن کنونی) فیلم را به نمایش درآورد
دایره مینا(1353)
مهمترین و تاثیرگزارترین فیلم تاریخ سینمای ایران در حوزه سلامت و بهداشت که دستاورد بزرگ آن تاسیس سازمان انتقال خون ایران بود اما دومین همکاری مهرجویی با غلامرضا ساعدی هم مانند همکاری اول دردسرساز شد. تائید فیلمنامه علی رغم اینکه 8 ماه طول کشید اما بعد از ساخت فیلم، مانع از توقیف فیلم نشد و فیلم سه سال توقیف بود و در آستانه پیروزی انقلاب در فروردین 1357 به نمایش درآمد. در این میان ماجرای ملاقات مهرجویی با دکتر اقبال (رئیس نظام پزشکی وقت) خواندنی ست: «دکتر اقبال انگار قرص آرام بخش خورده بود و به من گفت: این چه فیلمی است که ساختهای. این فیلم مثل این است که انگار شما یک هتل درجه یک و مجلل داری و به جای اینکه هتل و مجلل بودن آن را نشان دهی، یک ضرب به آشپزخانه رفتی و فقط کثیفیها را نشان میدهی. چرا این کار را کردی؟» در از کتاب «نگاهی به شاه» هم آمده: «شبی نسخهای از فیلم را برای شاه و ملکه به نمایش گذاشتند. وسط فیلم شاه به خشم و اعتراض از جا برخاست و اتاق سینما را ترک گفت و به زبانی بلند و پر اعتراض ادعا کرد که این به اصلاح روشنفکران ـ یا آنچنان که رسم مالوف شوخیهایش با علم بود، این اَن تلکتوئلها ـ چرا همیشه به جنبههای تیره هستی دلبستهاند و تنها سیاهیهای جامعه را نشان میدهند؟»
مدرسهای که میرفتیم (1359)
اولین فیلم داریوش مهرجویی بعد از پیروزی انقلاب که در روزهای آغاز جنگ تحمیلی فیلمبرداری را به پایان رساند. یک دهه منتظر اکران ماند و گرفتار بحث های نمادین درباره مدرسه، مدیر، ناظم، معلم ، بچه ها و … شد. مهرجویی راجع به سختگیری های ارشاد در آن زمان که عباس دوزدوزانی را به عنوان وزیر داشت می گوید: « از این فیلم هم خیلی ایراد گرفتند. حتی به کراوات آن معاون هم اشکال گرفته بودند. آقای مهندس مهدی حجت آمد کنار من نشست و گفت اینجا، اینجا و اینجا را از فیلم در بیاور تا اجازه دهیم فیلم را نمایش دهید. با همه این حذفیات باز هم فیلم در توقیف ماند تا اینکه پس از 9 سال، یک کپی درب و داغان از فیلم را به نمایش درآوردند که دیگر فیلم من نبود.»
بانو (1370)
تحت تاثیر فضای ملتهب سینمای ایران بعد از جشنواره جنجالی نهم فیلم فجر، یک شب قبل از نمایش فخر الدین انوار معاون وقت سینمایی دستور مستقیم عدم نمایش فیلم به دلیل توهین به انسان و مردم را صادر کرد و نامه مهرجویی خطاب به شورای پروانه نمایش که این فیلمی سراسر در ستایش انسان است موثر واقع نشد و فیلم توقیف شد اما این توقیف و رویکرد محافظه کارانه مدیران ارشاد هیچ تاثیری در ادامه مسیر مخالفان سرسخت وزارت ارشاد نداشت و تنها چند ماه بعد از پایان جشنواره دهم سیدمحمدخاتمی از سمت خود استعفا داد و یکسال بعد هم تیم مدیریتی انوار، بهشتی و حیدریان از کار کنار رفتند و «بانو» هم شش سال به توقیف رفت.
سنتوری (1385)
پخش کننده تصمیم داشت فیلم را قبل از جشنواره اکران عمومی کند اما در نهایت تصمیمش عوض شد و «سنتوری» را به جشنواره فیلم فجر فرستاد و در دو روز آخر اجازه نمایش در این جشنواره را پیدا کرد. تغییرات فیلم برای نمایش در حد پخش حذف برخی صحنهها بدلیل همزمانی با ایام محرم، صدای محسن چاووشی یا تغییر نام فیلم از علی سنتوری به سنتوری بود اما بعد از نمایش فیلم در جشنواره، «سنتوری» یک مخالف سرسخت پیدا کرد و آن هم کسی نبود جز محمدحسین صفارهرندی وزیر وقت ارشاد. وی «سنتوری» را فیلمی مناسبِ جامعه ایران نمی دانست. سرانجام سوم مرداد1386 به عنوان زمان نمایش فیلم اعلام شد اما کمتر از 48 ساعت مانده به آغاز اکران فیلم، جلوی نمایش «سنتوری» گرفته شده و وعده داده شد فیلم در زمان مناسب روی پرده میرود زمان مناسبی که هیچ وقت نرسید! نسخه قاچاق فیلم یک سال بعد منتشر شد، تهیهکننده سکته قلبی کرد و فیلم مدتی بعد تنها یک پخش محدود در شبکه خانگی داشت
لامینور (1398)
و بازی همچنان ادامه دارد با همان بهانه ها و قصه های تکراری …