بزرگترین فیلم‌های اکشن قرن ۲۱

هر ساله در کل جهان فیلم‌های اکشن زیادی ساخته می‌شوند، اما همه آن‌ها نمی‌توانند مانند این فیلم‌ها هیجان‌انگیز باشند.

اصطلاح «فیلم اکشن» هر چند مبهم است، ما اینجا هستیم تا برخی از جدیدترین آثار این ژانر که در بین آن‌ها وسایل نقلیه، اسلحه، مهمات و حامیان زیادی برای حضور در ارتش کوچک وجود دارد را معرفی کنیم که این نوع فیلم‌ها گروه نسبتاً متنوعی هستند.

به هر حال، قرن بیست و یکم، نقطه عطفی برای تلنگر‌های عملی بوده است. نفوذ سینمای شرق در ۲۰ سال گذشته منجر به طغیان صحنه‌های مبارزه بسیار اکشن و فوق‌العاده‌ای شده است، در حالی که تأثیر کتاب‌های علمی تخیلی، فانتزی و کمیک، مرز‌های این ژانر را پیش برده و آن را بیش از هر زمان دیگری فرا گرفته است.

از کهکشان‌های دور و دراز و خیابان‌های پر جنایت شهر گاتهام گرفته تا سندفورد خواب‌آلود، گلوسترشایر، تمامی این فیلم‌ها حرفی برای گفتن دارند. در این فیلم‌ها سوراخ‌های گلوله به همان سرعت کبودی‌ها بهبود پیدا می کنند و افراد بد تنها در آخرین اقدام متوقف می‌شوند.

در ادامه، بخشی از فیلم‌های اکشن جهان را می‌بینید که بینندگان زیادی هم داشته‌اند و توانسته‌اند موفقیت‌های جهانی کسب کنند.

بچه راننده (Baby Driver)

ادگار رایت کارگردانی است که کمتر می‌شود به کار او خرده گرفت چراکه او در کار‌های کمدی و اقتباس از کتاب‌های کمیک، خود را به خوبی ثابت کرده است. حتی اگر او کار خود را با فیلم «مرد مورچه‌ای» به پایان نرساند، اما این سری فیلم‌ها همچنان به سبک متمایز او ساخته می‌شوند و در فیلم «بچه راننده» هم باز تعقیب و گریز اکشن خود را با شادی متفاوت به نمایش گذاشته است.

 

رایت که در موسیقی فیلم‌های خود همیشه دقت می‌کند، این بار هم در «بچه راننده» از موسیقی‌های خاصی استفاده کرده است و آن را به یک تعقیب و گریز خودرویی موزیکال تبدیل کرده است.

این فیلم، داستان یک پسر بچه راننده با استعداد به نام بیبی است که تقاضای زیادی برای کار دارد. بیبی برای هر مأموریت، یک موسیقی مناسب انتخاب می کند و حالا به دنبال آخرین مأموریتش است که به او اجازه می دهد از این زندگی جنایتکارانه خود فرار کند.

اولتیماتوم بورن (The Bourne Ultimatum)

اگر به دنبال شخصیت‌هایی هستید که به جهان واقعی نزدیک‌تر باشند، جیسون بورن و جیمز باند همان شخصیت‌هایی هستند که باید تا به حال بازنشسته شده باشند. این به اعتبار مت دیمون است که به واسطه مهارت‌های عجیب شخصیتی و توانایی‌های فیزیکی خود توانسته است کاری کند که بورن طبیعی‌تر به نظر برسد، زیرا نبرد‌ها از پویایی و وزن مناسبی برخوردارند؛ به طوری که به نظر می‌رسد هر ضربه‌ای واقعاً صدمه زننده است.

 

در فیلم «اولتیماتوم بورن» شاهد این هستیم که جیسون بورن به خاطر این که ارتباطش با یک عملیات سرّی آمریکا را فاش کرده است، از مخفی شدن خسته می‌شود و به او این فرصت داده می‌شود که از مخفی کاری گذشته خود پرده‌برداری کند. این در حالی است که از تلاش‌های شرکت برای کشتن خودش هم باید جان سالم به در ببرد.

علاوه بر این، سری فیلم‌های بورن تا حدی موفق بوده‌اند که تهیه‌کنندگان سری فیلم‌های جیمز باند برای ساخت فیلم «کازینو رویال» از سبک فیلم‌های بورن استفاده کرده‌اند.

مکس دیوانه: جاده خشم (Mad Max: Fury Road)

مجموعه فیلم‌های مکس دیوانه در دنیایی غم‌انگیز پس از آخر‌الزمان اتفاق می‌افتند؛ جایی که سرزمین‌ها در جنگ و گرسنگی به سر می‌برند و آب و گاز، ارزشمندترین منابع طبیعی هستند چرا که عملا به اتمام رسیده‌اند و در فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» شاهد این هستیم که مکس روکاتانسکی به طور ناخواسته، درگیر یک جنگ بین یک پادشاه و زندانیان فراری زن وی می‌شود.

 

باوجود عنوان این فیلم، بیشتر داستان حول محور فیوریوسا با بازی شارلیز ترون می‌گردد و تام هاردی در نقش مکس بیشتر به عنوان یک شخصیت فرعی در این فیلم حضور دارد و مکس ممکن است دیوانه باشد، اما فیوریوسا خشمگین و به دنبال انتقام است.

سقوط آسمان (Skyfall)

باند که از دوران اوج خود فاصله گرفته است، در یک مأموریتی شرکت می‌کند، اما این عملیات با موفقیت تمام نمی‌شود و اینجاست که بالاخره، گذشته باند در این مأموریت‌ها با او به هم می‌رسند.

هنگامی که MI6 و عوامل آن در سراسر جهان به خطر می‌افتند و مورد حمله قرار می‌گیرند، باند و M مجبور به فرار می‌شوند و به خانه کودکی باند باز می‌گردند و زخم‌های قدیمی سر باز می‌کنند.

 

علاوه بر جذابیتی که همیشه سری فیلم‌های جیمز باند داشته‌اند، سبک بازی دنیل کریگ، جذابیت جیمز باند را دوچندان کرده است و در کنار آن، «سقوط آسمان» توانسته است گذشته جیمز باند را در عملیات‌های سرّی او به نمایش بگذارد.

حمله: رستگاری (The Raid: Redemption)

راما عضو جدید یک تیم نخبه پلیس SWAT است و یکی از معدود بازماندگان کمین در هنگام تلاش برای حمله به یک ارباب جنایتکار در یک ساختمان مسکونی بلند مرتبه است. راما و تیمش، با به دست گرفتن فرمان باید از ساختمان ۱۵ طبقه عبور کنند تا مأموریت خود را به پایان برسانند.

 

گرت ادواردز، نویسنده و کارگردان ولزی، پشت این فیلم اندونزیایی است که احساس می‌شود یک بازی ویدیویی در قالب سینما است و مانند فیلم اول این مجموعه فیلم، “حمله” بی وقفه به جلو می‌رود و با نزدیک شدن بیشتر شخصیت‌ها به طبقه بالاتر، از طبقه به طبقه دیگر حرکت می‌کند. علاوه بر این، ایکو اوایس، بازیگر نقش راما که خود یک استاد هنر‌های رزمی است، به زیبایی این فیلم افزوده است.